loading...
مذهب
اسماعیل عبادی بازدید : 10 دوشنبه 18 آذر 1392 نظرات (0)

ایمان در قرآن عامل بنیادی سلامت روان

چکیده:
ایمان در قرآن به عنوان عاملی برای صبر و بردباری و تعبیر و تفسیر درست از پدیده های عالم هستی تلقی می شود.همچنین آورده شده است افراد با ایمان احساس تنهایی نمی کنند. در رویکردهای مختلف روانشناسی در دهه های اخیر توجه جدی به ایمان در انسان و تاثیر آن بر سلامت روان شده است.همچنین پژوهش های بالینی بیانگر این امر است که رشد و تقویت ایمان در انسان می تواند از بروز بسیاری از بیماریهای روانی جلوگیری نموده و یا از طریق تقویت ایمان در افراد مبتلا به مشکلات رفتاری و روانی به درمان آنها کمک جدی می شود. در این مقاله ایمان به عنوان ویژگی مورد توجه قرآن که شرایط روانی خاصی را برای انسانها ایجاد می تماید مورد بررسی واقع شده است. آنچه که از آیات قرآن برمی آید این است که خداوند شرط رشد انسان را ایمان آوردن دانسته و افراد واجد این صلاحیت را دارای خصوصیاتی می داند که آنها را از مشکلات روانی دور می دارد.بدیهی است زمینه های مورد اشاره بیشتر از آنچه که در این مقاله آمده است می باشد.
مقدمه:
بررسی های اخیر در رابطه با سلامت و دین قلمرو بسیار وسیعی را به خود اختصاص داده است. از جمله چالشهای مهم پژوهشگران حوزه سلامت توسعه رویکردی متنوع و متفاوت تر نسبت به ایمان است. پرسش اصلی این است که چگونه ایمان در زندگی روزمره ایفای نقش می کند؟ ایمان چگونه در هیجانها، رفتار و روابط تجلی می یابد و به چه کیفیتی بر بهداشت روان اثر می گذارد؟
حجم وسیعی از شواهدی که ایمان و سلامت روان را به هم مرتبط می نماید ضرورتا شواهدی توصیفی و هم بسته اند، اما این که آیا این روابط حتمی هستند هنوز مشخص نیست. به عنوان مثال در باب اینکه آیا التزام دینی خطر مصرف مواد مخدر و مشروبات الکلی را کاهش می دهد و آیا مصرف مواد مخدر و مشروبات الکلی در ایمان خللی ایجاد می کند؟ آیا احتمالا این روابط دو سو هستند؟(میلر و بنت 1997)
جدای از تاثیر ایمان بر اعمال و رفتارهای بهداشتی و حمایت اجتماعی ، ایمان ممکن است با فراهم ساختن شالوده ای برای معنای وجودی بر سلامت اثر بگذارد،دین داری و معنویت ممکن است احساس اطمینان بخشی فراهم سازد مبنی بر اینکه زندگی منسجم، منظم و هدفمند است(گرتز 1966)
ایمان،اعتقادات مذهبی،دستورهای دینی،مراسم و آیین های مذهبی همه عواملی هستند که می توانند در امر درمان و پیشگیری از اختلالات روانی به نحو موثری به کار برده شوند به شرط آنکه روش به کارگیری آنها آموخته شود و موارد استفاده از آنها شناخته شود، مخصوصا اینکه افراد، چه سالم و چه بیمار و چه درمانگر و چه درمان شونده از لحاظ درجه ایمان و میزان دین داری تفاوتهای فاحشی با یکدیگر دارند.برخورد آنها با مسائل دینی متفاوت است و انتظارات آنها از دین یکسان نیست.
روان درمانی دینی رویکردی نوین در درمان بیماریهای روانی است که به تحقیق می توان ریشه آنرا در کارهای یونگ پیدا کرد، دین و سلامت روان هر دو به منزله یک سیستم با عوامل بیشماری در ارتباط هستند.
استفاده از روشهای دینی در درمان بیماریهای روانی در دو دهه اخیر مورد توجه و بررسی پژوهشگران و روان درمان گران قرار گرفته است و گزارشهای چندی در خصوص اثربخشی این روش منتشر گردیده است(اظهر،وارمه و داراپ 1994-اظهر و وارمه 1995-پریستر 2001)
اعتقادات و اعمال دینی، نیاز انسان در جهان هستی است. نیاز به فهمیدن مبدا وجود،هدف زندگی و نقش انسان در زندگی،نحوه ارتباط انسان با دیگران و پاسخ انسان به جهان هستی از جمله نیازهای دینی است(ساچمن و ماتیوز 1988)
بسیاری از فرهنگها افزون بر درمانهای پزشکی کلاسیک،روشهای سازمان یافته ای برای مقابله با بیماریهای جسمی و روانی در خود دارند، در این راستا همواره ایمان و اعتقادات دینی دارای اهمیت بوده و درمان مبتنی بر ایمان به خداوند به عنوان نیروی مافوق طبیعت سابقه ای دیرینه در بین پیروان ادیان گوناگون داشته است.(فاوازا 1982)
گارتنر و همکاران(1991) در زمینه سلامت روانی و اعتقادات مذهبی تعدادی مقاله را بررسی کرده و به این نتیجه رسیدند که در تمام این مطالعات بین اعتقادات دینی و سلامت روانی رابطه مثبتی وجود دارد.
ایمان موجب امیدواری می شود و خوشبینی افراد را افزایش می دهد(شی یر و کارور 1987،سلیگمن 1991)
دین به افراد متدین نوعی احساس کنترل و کارآمدی می بخشد که ریشه خدایی دارد و می تواند کاهش یافتگی کنترل شخصی را جبرای کند(پارگامنت و همکاران 1987)
بررسی تاریخ ادیان خصوصا دین اسلام بیانگر این است که ایمان به خدا در درمان بیماریهای روانی و تحقق احساس امنیت و آرامش و پیشگیری از اضطراب موفق بوده است. این مسئله شایان توجه بوده است که درمان، معمولا پس از ابتلای شخص به بیماری روانی شروع می شود در صورتیکه امروزه بر پیشگیری اولیه تاکید بیشتری می شود و اما ایمان به خدا اگر از کودکی در نفس انسان استقرار یابد نوعی مصونیت و پیشگیری از آسیب بیماری های روانی به شخص می بخشد.
هیلس(2000)نتایج بررسی را از 139 پژوهش علمی ارائه نمود که بیانگر آن بود که اعتقادات و فعالیت های دینی از قبیل دعا کردن ،شرکت در مراسم دینی و برقراری ارتباط با خداوند بر سلامت و بهبود وضعیت روانی افراد تاثیر مثبت دارد.
تیلر(2001) نقش دین و معنویت در درمان ضربه های روانی را تایید و بر آن تاکید می کند. برگین(1991)به این نتیجه رسیده است که دین گرایی درون زاد با ویژگی هایی مانند بهداشت روانی مثبت،صفات انگیزشی ذاتی،جامعه گرایی،احساس بهزیستی،مسئولیت کنترل خویشتن،توانایی تحمل،میل به برداشت و تفسیر خوب و مثبت،پیشرفت از طریق همرنگی و کارآمدی عقلانی ارتباط معنادار دارد.
طبیعی است که افرادی که دارای ایمان و دین درونی هستند رویدادها را به شکل مثبت تر و به شکل آزمایش های الهی در نظر میگیرند و در نتیجه آنها را فرصتی برای رشد و پیشرفت خود به شمار می آورند.این افراد به دلیل قابلیت هایی که دارند تلاش می نمایند تا از الگوهای شخصیتی مشابه به سخت کوشی روانشناختی برای مقابله با بحرانهای زندگی استفاده کنند.
در این بررسی به دنبال آن هستیم که ببینیم از دیدگاه قرآن انسانهای با ایمان دارای چه ویژگی ها و خصوصیاتی هستند و این ویژگی ها چه اثراتی را در عملکرد شخصی و اجتماعی آنها می گذاردو اینکه آیا داشتن چنین خصوصیاتی می تواند دربرگیرنده ی عوامل تامین کننده بهداشت روانی و کاهش دهنده مشکلات روانشناختی افراد شود.
در ایمان به خداخاصیت تغییر و تبدیل وجود دارد:
به طور کلی افرادی که درونشان به نور ایمان روشن گردیده، در عالم هستی جز خیر و صلاح و خوبی نمی بینند و نظام هستی را نظامی احسن می دانند و این خاصیت ایمان است.
در ایمان به خداوند،خاصیت تغییر و تبدیل وجود دارد که غم و رنج را به لذت و شادی مبدل می سازد. کسانی که دارای ایمان هستند هنگام رویدادهای ناگوار و مصیبت ها به این حقیقت توجه می کنند که "ما مملوک خداییم و بازگشت ما به سوی اوست(الذین اذا اصابتهم مصیبة قالو انا لله و انا الیه راجعون)"
انسانهای با ایمان دچار ترس و غم نمی شوند و امیدوار بوده و احساس تنهایی نمی کنند
قرآن کریمدر بخشی از آیه 69 سوره مائده می فرماید"من آمن بالله و الیوم الآخر و عمل صالحا فلا خوف علیهم و لا هم یحزنون"
هر که به خداوند یگانه ایمان بیاورد و عمل صالح انجام دهد نه ترسی در وی هست ، نه غمگین خواهد شد.
همچنین در بخشی از آیه 48 سوره انعام می فرماید"فمن آمن و اصلح فلا خوف علیهم و لا هم یحزنون"هر که ایمان بیاورد و خویشتن را اصلاح کند نه ترسی بر آنهاست و نه غمگین می شوند.
تاثیر متقابل رفتار و عمل بر تفکر، نگرش و احساسات فرد قابل انکار نیست.
3-ایمان است که توکل و اعتماد و امیدواری می آورد:
انسان با ایمان هیچ وقت خودش را تنها و بی مددکار نمی بیند زیرا همیشه در نماز می گوید"ایاک نعبد و ایاک نستعین" خدایا تو را می پرستیم و از تو مدد می خواهیم، انسان مومن می گوید:"خدایا ما به تو توکل کرده ایم و به سوی تو بازگشت می کنیم".
ایمان در عین اینکه در بخشهای زیادی به امید و رجاء قوت و وسعت می بخشد از سوی دیگر جلوی یک سلسله آرزو های محال را می گیرد.
و در سوره رعد آیه 28 می فرماید:"الذین آمنو و تطمئن قلوبهم بذکر الله الا بذکر الله تطمئن القلوب" آنها که به خدا ایمان آورده و دلهایشان به یاد خدا آرام می گیرد آگاه شوید که تنها یاد خدا آرام بخش دلهاست.
4- انسان با ایمان دارای آرامش است :
قرآن امنیت و آرامش را که ایمان در نفوس مومن به وجود می آورد را در آیه 82 سوره انعام چنین توصیف می کند:"تنها آنهایی که به خدا ایمان آورده و آنرا به عبادت هیچ معبود دیگری به جز خدا مخلوط نکرده اند سزاوار آرامش و طمانینه هستند و تنها آنها به راه حق و خیر هدایت شده گانند.
اساسا آرامش و استقرار و امنیت روانی برای مومن متحقق می شود زیرا ایمان راستین به خداوند او را نسبت به کمک و حمایت و نظر لطف خداوندی امیدوار می سازد. مومنی که حقیقتا به خدا ایمان دارد و از هیچ چیز در این دنیا نمی هراسد چونکه می داند تا خدا نخواهد هیچ آزاری به او نمی رسد.
اینکه صاحبان ایمان از بهترین آرامش و آسایش روانی برخوردارند از آن جهت است که خالق جهان را حکیم و علیم و هدف دار می دانند .
5- انسان با ایمان در مسیر حق دچار تردید نمی شود:
از نشانه های ایمان عدم تردید و دو دلی در مسیر جهاد با اموال و از همه برتر جهاد با انفس است و قرآن چنین افرادی را راستگویان می نامد.
6.انسان باایمان دارای محبوبیت است :
ایمان قبل از هر چیز درک تازی از عالم هستی به انسان می دهد،افق دید انسان را می گشاید،امان سرچشمه محبوبیت است خداوند در سوریه مریم آیه 96می فرماید:مسلما کسانی که ایمان آوردندوکارهای شایسته انجا داده اندخداوندرحمام محبتی برای آنهادر دلها قرار می دهد،ایمان وعمل صالح بازتابی داردبه وسعت علام هستی وشعاع محبوبیت حاصل از آن تام پهنه آفرینش را فرا می گیرد.ذات پاک خداوند چنین کسانی را دوست دارد
7.انسان با ایمان اهل گذشت وبخشش است:
یکی دیگرازآثارایمان انفاق در راه خداونداست >خداوند در سوره حدیدآیه7می فرماید:به خدا ورسولش ایمان بیاوریدواز انچه شمارا جانشین ونماینده خود درآن قرار داده انفاق کنید،کسانی که از شما ایمان بیاورند وانفاق کنند اجر بزرگی دارند.
8.انسان با ایمان دارای روشن بینی است:
یکی دیگر از آثار ایمان روشنبینی است ودر سوره انفال آیه29می فرماید:ای کسانی که ایان آورده اید اگر تقوا واز مخالفت خداوند بپرهیزید به شمانورانیت وروشنبینی خاصی می بخشدکه بتوانید حق را از باطل به خوبی تشخیص دهید،خداوند گناهان شمارا می پوشاندوآثار آن را از وجود شما برمی داردوشمارا مشمول آمرزش خود قرار می دهد،
خداوند صاحب فضل وبخشش عظیم است
9.ایمان عامل رشد است:
قرآن فلسفه ایمان وهدف آن را رشد عاطفی وعقلانی معرفی می کندوخلاف آن را قرین عقب افتادگی عاطفی وعقلانی می داندودر سوره بقرهآیه 186می فرماید:بندگان باید مرا اجابت کنندو به من ایمان بیاورندتا رشد یابند. وهمچنین در سوره بقره آیه 130می فرماید چه کسی از آیین ابراهیم روگردان ی شود ز آنکه جان خود را به ورطه بی خردی انداخته باشد.
بحث ونتیج گیری :
بر اساس آنچه در متن مقاله آده به نظر می رسد اتفاق نظر رو به افزایش بین متخصصان سلامت روان مبنی بر اینکه تدین ایمان ومعنویت قلمرو های مهم بای تفاهم و سنجش هستند به وجود آمده است همچنین حجم وسیع پژوهش هیی که در زمینه مداخلات روانشناختی در زمینه بررسی اثر ایمان وتدین بر بیماریهای مختلف روانی وجسمانی نشان دهنده این است که رهنمودهای مفیدی برای سنجش موضوعات دینی در حیطه روان در مانی مطرح ی باشد، از طرفی تاکید آیات قران بر وجود ویژگی های  متاز در انسان های با ایمان زمینه را فراهم می سازد تا متولیان ار سلامت وبهداشت روان با نگاهی عمیق تر وبا استفاده صحیح از شاخصه های ذکر شده در قران کریم برنامه های مناسبی را برای پیشگیری اولیه وثانویه وثالث در مسایل روانشناختی در نظر بگیرند و در مداخلات بالینی از طریق مشاوران و رواندرمانگرایانی که خود انسانهای با ایمانی ه سنجش و ارزیابی قرار دهند.
بیماریهای معنوی و درمان آن از دیدگاه قرآن مجید
قرآن کریم به عنوان نخستین منبع برای فهم و دریافت صحیح کلام الهی تنها کتابی است که همه معارف و علوم را در خود جای داده و به آنها پرداخته است.
بیماریهای معنوی،روحی و روانی مثل تکبر، عجب،ریا،حسد،حیله،حقارت و ... یکی از مشکلات عدیده و مهم انسان قرن معاصر است که گرفتار آنها می باشد.لذا با اهتمام به اینکه هدف از نزول قرآن، هدایت بشر به سوی خداوند و فضایل اخلاقی و سجایای انسانی است. در این نوشتار سعی شده با استعانت از آیات الهی قرآن کریم و با توجه به اینکه بیش از 1150 آیه در قرآن وجود دارد که به اینگونه بیماریها پرداخته است، راهکارهای مناسب و شفابخش قرآنی برای درمان بیماری های معنوی ارائه گردد.
قرآن کتابی است جامع الاطراف، اقیانوسی عظیم که پر از لولو و مرجان می باشد.
وبه همه مسایل به نحوه عالبی وکامل پرداخته که برای صید آن باتیستی غواصی کردواگر بخواهیمخ به آیاتی که در خصوص طب وروانشناسی وعلوم تربیتی که با موضوع مقاله نیز همخوانی دارد بپردازیم.باید گفته شود که بالغ بر 1150آیه در ريالران وجود داغرد که به مباحث فوق پرداخته است ،لذا با عنایت به اینکه قژان کریم به سلامت تن وروان توجه خا دارد ونیز به فرموه نبی مکرم اسلام (ص) سلامتی نعمتی است که مفهوم خیر واقعی را در زندگی انسان متجلی می کندودر پرتو آن به تامین نیازهای معنوی ،جسمی ، روانی وغیره پرداخت و آنرا مبنای توسعه دانست.علاوه برآن انسان موجودی است که مرز مشخصی بین ابعاد جسمی وروانی اش وجود نداردو پیوسته تاثیروتاثر متقابلی بین او ومحیط زندگی اش در جریان است.پس سلامتی را می توان حالتی از تعادل بین اعمال جسم ،؛ روان ومحیط دانست که شخص در وضع موجود بتواند به راحتی زندگی کند واحساس نشاط ودلخوشی داشته باشد ودر جامعه نیز احساس بیهودگی ننماید .
پس در یک جمله می توان گفت:
سلامتی یک هدف اجتماعی جهانی است .
لازم به ذکر است که در قرآن کریم 33بار واژه سلام که در اصل به معنی سلامت می باشد آمده است به عنوان نمونه ، در آیه 62 سوره انبیا می فرماید پس آتشی افروختند و ما خطاب کردیم :
که ای آتش سرد وسلامت برای ابراهیم باش ویا در آیه 25 سوره یونس می فرماید: وخدا همه خلق را به سر منزل سعادت وسلامت می خواندو...
در همه این آیات سلامت به عنوان نعمتی فراتر از دیگر نعم از جانب خداوند برای افراد مورد عنایت قرار گرفته ، همچنین از جمله ویژیگی های بهشت وجود سلامت وامنیت در آن می باشد که از این روی به عنوان دار السلام یعنی سرای مصون ازآفات خوانده شده است.
لذا با توجه به اهمیت موضوع مارا بر آن داشت تادر این مقاله به بررسی تعدادی از بیماری های معنوی وروانی انسان ها بپردازیم وقرآن کریم را به عنوان بهترین دارو برای درمان این گونه بیماری هاست تجویز نماییم.
از آنجایی که عقل سالم در بدن سالم است و از طرفی تلقی هر انسانی به وسیله رشد عقل و فکر او می باشد باید دانست که سلامت بدن نیز سهم بسزایی در رشد و تعالی انسان خواهد داشت.لذا سلامت روان و تن مکمل هم می باشند و انسان با داشتن این دو بال می تواند راه صعود و تعالی را بهتر و سریعتر طی نماید و انسان با شناخت امراض روانی از قبیل غفلت،حسد،بخل،تکبر و ... و تاسی از قرآن کریم در جهت از بین بردن این بیماریها تلاش نماید لذا در این نوشتار به بررسی تعدادی از بیماری های معنوی که باعث گمراه شدن و به ضلالت افتادن انسان می شود می پردازیم.
غفلت:واژه غفلت در لغت به معنای بی خبری –فراموشی و اهمال آمده است و یکی از صفات سلبیه و جلالیه خداوند عدم غفلت او نسبت به عوالم وجود می با شد. مخلوقات ذات حق بعد از آفرینش هرگز به فراموشی سپرده نشده و مهمل و رها نخواهند بود بلکه خداوند منان از همه آنها حتی نسبت به خودشان هم آگاه تر استو هرگز بی خبر از اعمال و گفتار آنان نیست این معنای عدم غفلت پروردگار نسبت به مخلوقات خویش است.
گاهی غفلت به معنای بی خبری، به پیامبران هم نسبت داده شده است و بی خبر بودن از یکسری تاریخچه های گذشتگان عیب نیست چه بسا پسامبرانی از همه رویدادهای تاریخی و اجتماعی اقوام پیشین اطلاعی نداشتند که خداوند پیامبرانش را آگاه کرد.
اما پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و اهل بیتشان از هر گونه عیب و نقصی مبرا هستند لذا وجود مقدسشان به بیماری های معنوی همانند غفلت آلوده نخواهد شد.
بیماری غفلت دارای مراتب و درجات مختلف است لذا همه انسانها به استثنای معصومین دارای مرتبه ای از مراتب غفلت خواهند بود.
اعمی(نابینایی):
یکی از بیماریهای معنوی نابینایی است یا آنکه انسان از نعمت چشم برخوردار است ولی چشم او کور است لذا بینایی و نابینایی در انسانها به دو شکل متصور است.
1-گاهی انسان از نعمت دیدن به وسیله چشم بی بهره است و از کمبودهای زیادی در این رابطه رنج می برد و از بسیاری مناظر و زیبایی های طبیعت و جهان هستی محروم ماندهاستو اگر او هم مانند دیگران از این نعمت بهره مند بود حظ و بهره ای می بردو مسلما از همه فوائد چشم استفاده می نمود و همه عالم هستی برای او به چشم سر قابل رویت بود و از زیبایی های طبیعت و جهان هستی استفاده می کرد.
2- بینایی و کوری در انسانها مربوط به درون انسان است و ارتباط مستقیم هم با چشم سر دارد. انسان نابینایی معنوی اگر چه از دید چشم سر برخوردار است ولی هیچ استفاده بهینه از آن نمیکند او فقط دنیا و آنچه را که مربوط به دنیا است را می بیند و حقایق عالم عالم و حکومت جهان هستی را نمی بیند. با آنکه چراغهای هدایت که همان پیامبران الهی و کتب آسمانی است که در جلوی راه انسان روشن است اما او نمی بیند و خداوند یک چنین انسانهای نابینای باطنی را در عالم آخرت به صورت نابینا محشور می کند. که در آیه 72 سوره بنی اسراییل به آن اشاره دارد. قرآن کریم یکی از راه های علاج این بیماران را مسافرت و سیر و تماشا در زمین می داند تا دلهاشان بینش و هوش یابد که سیر و سفر در تاریخ گذشتگان و زندگانی و برخوردهای آنان، البته برای انسان عاقل سازنده خواهد بود. با استفاده از ابزارهای شناخت و گشت و گذار در لابلای ورق های تاریخ گذشتگان پی به امور و واقعیات جهان هستی می برد  تا بتواند با فهم دل و بینایی و شنوایی به لقای حق نائل گردد.
اصم"کری و ناشنوایی":
از جمله بیماری های مهلک معنوی و روحی انسان که او را محروم از شنوایی گوش سر می کند به طوری زیبایی ها و لذایذ معنوی در کام او تلخ میشود اگر انسان از شنوایی گوش جان محروم بماند درنتیجه از شنیدن حقایق و روح الهی بهره ای نبرده و مانند چهارپایا نند بلکه بسی گمراه ترند که در آییه179 سوره اعراف به این مسئله اشاره دارد .
و چه بسا انسانهایی در جوامع بشری زندگی میکنند که حاضرند همه حرف های ظواهر حیات دنیوی را بشنوند غیر از کلام خدا و پیامبرش و قرآن کریم را و از شنیدن وحی خدا خسته می شوند . و این خود یک بیماری در منکران وجود ذات حق وقیامت از شدت بیشتری برخوردار است وحتی با دستانشان جلوی شنیدن گوشها را میگیرند واین در ئمان پیامبر هم بوده است تا کلام نورانی حضرت ا نشنوند چنین انسانهای بیماری کری در پیشگاه خداوند حاضر میشوند.
که د آیه ی97 سوره اسری اشاره دارد به اینکه:وما در روز قیامت آنان را به صورت کور و لال و کر محشور میکنیم و جایگاه آنان جهنم خواهد بود پس برای اینکه ما انسانها به این بیماری گرفتار نشویم بر اساس آیات قرآنی بایستی گوشهامان را به درک و معرفت  حقیقت عادت دهیم و به آن عمل نماییم.
ابکم(لال بودن):
یکی دیگر از بیماری های روحی  بشر لال بودن انسان است کما اینکه اگر شخصی به علل مختلف از نعمت زبان برخوردار نباشد و نتواند از نعمت الهی استفاده کند به عنوان یک نوع بیماری ومعلولیت جسمی به حساب می آید.
حال اگر کلام حق را بر زبان جاری نکندو حاضر نباشد که از این نعمت خداوند در راه صحیح و صواب استفاده کند اگر چه به ظاهر دارای زبان است ولی دارای بیماری خاصی بنام بکم و لال بودن خواهد بود زبانش برای ظواهر حیات دنیا به عنوان یک کارخانه و چاپخانه برای همه حرفهای باطل و زشت بسیار فعال است ولی حاضر به اجرای شهادتین بر زبانش نیست در میدان دفاع از خدا پیامبر قرآن و اهل بیت ساکت و لال است ولی آنجا که باید زبانش حرکت کند وهمچون شمشیر برنده ای در میدان های فرهنگی و اعتقادی حضور یابد مهر سکوت بر لبان"" او هویدا خواهد بود و در آنجایی که باید زبان را در دهان ساکت نگه دارد  بهد حرکت در می آورد.چنین انسانهای لالی در قیامت بصورت لال محشور میشوند.که خداوند در آیه 97 سوره اسری وعده آن را داده است البته انسان های لال باطنی در دنیا خود را به ظلالت و گمراهی زدند ودر عالم آخرت هم گمراه و بلکه گمراهتر خواهند بود و به عبارتی گمراهی در این دنیا باعث گمراهی در آخرت است به صورت لال حضور می یابند تا نشانگر بیماریهای معنوی او در حیات دنیایی او باشد.
عقل:
یکی از نعمت های  بزرگ الهی که در انسان به ودیعه گذاشته شده است عقل بشر است که به عنوان پیامبر درونی خود تلقی میشود خداوند کریم برای راهنمایی بشر از دو نوع پیام استفاده نموده:
پیامبران بیرونی که 124000 انسان پاک و خود ساخته ای که برای هدایت انسان ارسال داشته است و از آنجا که پیامبران از هم جنس بشر انتخاب شده اند در معرض خطرات طبیعی قرار داشته اند و چه بسا به دست همنوعان خود به قتل میرسیدند،لذا خالق در بدو خلقت بشر،اورا با پیامبر درونش(عقل)همراه ساخت که هرگز دست بشربه آن نخواهد رسید.
منتهاخطری که این پیامبر درونی را تهدید میکند خود انسان است و به خاطر عدم استفاده از ابزار ثلاثه شناخت یعنی چشم و گوش و قلب(عقل)تحت پوشش غفلت ها قرار می گیرد که باعث زنده به گور شدن عقلش میشود.
عقل چیست و جایگاه آن کجاست؟
در مرتبه اول ممکن است از عقل به عنوان یکی از اعضاء وجوارح انسان نام برده شود اما قلب در لغت به معنای عقل هم آمده است و این هم یک امر مادی نیست بلکه از امور معنوی است وجایگاه عقل در سر انسان وعین مغز و دماغ نیست زیرا مغز سر انسان از بهترین ابزار عقل است ولی هیچ گاه نمیتوان عین آن باشد چون مغز سر انسان از جنس خاک است و آن هم شعور و ادراک ندارد و آنچه را که باقی می ماند روح انسان است که موجود ناشناخته باقی می ماند. عقل انسان که از اسرار الهی است و در تیررس دید ظاهری بشر نمی باشد و از حجم فیزیکی برخوردار نیست،در عین حال انسان با یک نگرش عمیق در خلقت خود متوجه این امر خواهد شد. بیماریهای قلبی انسان به مقتضای عدم پرورش نفس و روان متعدد می شود که به توضیح آن می پردازیم:
الف)قلب نابینا
قلبی که بینایی ندارد اگر چه صاحب دید چشم و سر است ولی در درک واقعیات جهان هستی کوتاهی میکند.آثارقدرت خداوند را بر روی زمین و در آسمانها میبیند ولی هیچ تفکر و تعمق در خالقیت جهان هستی ندارد او شبیه نابینای ظاهری است که جهان روشن را تاریک می بیند.
چنین انسان بیماری باید از آنچه که میبیند اندیشه کند تا به تدریج شناخت او نسبت به خود و موجودیت و اشیاء اطراف مضاعف شود در نتیجه زحمات وی نورانیت قلب خواهد شد و از آن پس هر چه را که می بیند به عنوان مخلوق ذات حق تلقی می کند و یا چشم دل حقایق عالم هستی را درک می کند.
قرآن کریم کسانی را که به حیات دنیا فقط فکر می کنند و هر آنچه را که با چشم میبینند به حقیقت آن فکر نمی کنند به عنوان یک بیماری قلبی معرفی می کند که دارای قلب کور است. در آیه 46 سوره حج نیز می فرماید: اگر چه چشم سر آنان کور نیست ولی چشمان دلشان و قلبشان کور است و حقایق را نمی بینند.
ب): قلب اغلف
انسان با دستان خودش بر دریچه قلبش غلفی می زند که هرگز نسبت به حقایق بیرونی دید روشنی ندارد و همانند غلاف شمشیر که سلاح را در خود زندانی و محصور کرده است چنین شخصی نگاهش به جهان هستی یک نگاه تاریک است و هرگز توان تحلیل فلسفه خلقت را ندارد و مفتاح و کلید این غفلت عبارتند از:
پیدا کردن ابزار شناخت که به طور دائم با انسان همراه است یعنی با چشم خود نگاه عمیق به کائنات و هستی داشته باشد و سطحی نگر نباشد بلکه همچون غواص در اقیانوس بیکران حقایق عالم شناگر ماهر باشد و در عمق هم شنا کند تا به گنجهای نهفته در اعماق آن دست یابد. اگر فقط در سطح آب شنا کند به گنجینه اسرار الهی پی نخواهد برد و همچنان در ابهام باقی خواهد ماند. زمینه مهر الهی بر قلوب را خود انسان با گفتار و اعمالش مهیا می کند و الا خداوند زمینه هدایت را برای همه آماده کرده است و ابزار شناخت را در اختیار همه قرار داده است.
ج) قلب قاسیه:
نوعی از بیماری قلبی است که به چنین بیماری قسی القلب گفته می شود. خداوند انسانهای قسی القلب را به سنگ تشبیه می کند حتی می فرماید از سنگ هم محکم تر است. آیه 74 سوره بقره اشاره به این مسئله دارد که لااقل سنگها برای جاری شدن چشمه ها شکافته می شوند ولی قلوب انسانهای قسی القلب از صخره ها هم سخت تر است.

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 4
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 5
  • آی پی دیروز : 12
  • بازدید امروز : 2
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 2
  • بازدید ماه : 2
  • بازدید سال : 5
  • بازدید کلی : 134
  • کدهای اختصاصی
    کد پیغام خوش آمدگویی